و دختر به تنهایی مسیر انحرافی را طی می کند - اینگونه است که بابا روشن می شود. چه مردی می ایستد وقتی چنین الاغ خوش ذوقی دور او می چرخد. البته وقتی گذاشت تو دهنش مثل ساعت پیش میرفت. او از چه چیزی باید خجالت بکشد - بلافاصله مشخص است که او عاشق دیک است ، چرا اقوام را امتحان نکنید. حتی بیدمشک تنگش هم نمیتوانست در برابر چنین دیکی مقاومت کند - آن را طوری گذاشت که حتی خود او هم آبش را میخورد. بعد از کم کردن سینه هایم بالاخره آرام شد. آره، این یک نوک پستان است.
400 دلار عالیه! حتی فاحشه ها هم کمتر درآمد دارند. بنابراین دختر فرصت را از دست نداد. و دوست پسرش خوب بود. او یک تاجر خوب می شود. زیرا معمولا جوجه ها را به صورت رایگان با دوستان خود به اشتراک می گذارند. اما نکته مهم این بود که پروژه در حال حاضر به نتیجه برسد. اگرچه من به کار خود ادامه می دهم. میتوانم عوضی را وادار به انجام کار دیگران کنم. تقاضا هست
♪ کی میخواد اون یکی رو هم لعنت کنه؟ ♪